دستت تو دستش بود وقتی تو رو دیدم بی خود نبود دیشب
هی خوابت رو می دیدم باور نمی کردم چشمات دروغ می گفت
اونی که اونجا بود با تو چیا می گفت یه لحظه دقیق توی
تنم پیچید قلبم چه سنگین شد دستات چه می لرزید
زنگ صدات من حس می کنم از دور آرهخودت بودی زیبا کمی مغرور
گوشیت رو می گیرم اسم ام رو میبینی رد تماس میدی تو بی خیالم میری
آتیشت تو مسیرم دستات چقدر سرد بی رحم این لحظه این حس خود درد
یه لحظه دردی توی تنم پیچید