نه پشت دریا های دور
نه پشت چشما
یه شهری از همه رنگ
خوشگل و خوش رنگ و قشنگ
میون بال بوف کور
نشسته سوز مرگ و گوش
نمیشه پر کشید و رفت
نه سوخت میون پیت نفت
یه جای خیلی تاریک که
کوچه هاش هم باریک
نه میشه برگشت بالا شهر
نه یه مسیر دیگه هست
بگو بهم کجا برم
یخ زده افکار سرم
دل بکنم یا نکنم
از عشق مونده تو تنم