حله برو من که هیچ وقت نخواستم بد تو رو
فکر نکن با رفتن ام دراوردم لج تو رو
نفهمیدم چی شد یهو زده شد ام
نه دیگه حل برو
نمی خوام یهو بشی خسته از من برو
اونقدر مرد بودم درنیاورد ام اشک تو رو
حله برو
زنگ زدی می خندی باید فکرات رو می کردی
قبل از اینکه هر جا با هر کی می رفتی
خودت می دونی تهش بد بود الکی چشمات رو می بستی
اگر درکت می کرد اون بود که حرفت رو می فهمید