رفتی و منم اسیر گریه زار
تو که از حال دلم خبر نداری
نمی دونی بس که دوست دارم از جون
عکست رو بدی اگه به یادگاری
عکست رو قاب می گیرم
قاب از سر لاو می گیرم
میزارم روی چشمام از دیده
خون آب می گیرم
گفته بودی بین ما حرفی نمونده
چه کسی این حرفا روتو گوش تو خونده
آخه کی بازم به زیر پات نشسته
چه کسی بازم پر و بالت رو بسته
نامه بنویس که وفا اری باهام
عکست رو با نامه ها بفرست برام
این همه سر به سرم نذار دیگه
انقدر اسم موندن رو نیار دیگه