ای من گوشه نشسته نبض تقویم و غلط کن مرد ام از صدای تیک تاک
فک این ساعت رو کج کن مرد ام از بس که چشمام رو حول و حوش گریه دید ام
بسگی از پل های تردت صدای ناله شنید ام من دارم مچاله میشم توی دستای
وسط خط و نشونه چشمای حسود ساعت ای من پر از هیاهو دوباره بیا سراغ ام
حسرت صدای تندت خنده هام رو به اتاق ام نگو که برات غریب ام یا من جایی
ندیدی تو می دونی کی من و کشت با فشنگ نا امیدی حالا تاریک خونه ی من
تشنه ی یه چیک نور من بی حوصله ها دشمن من صبور میگه پاشو تو می تونی دستت رو
پر از شروع پیش هر چی ساعت وقتی شیرین طلوع