باران باش بر تن خشک بیابان ام
درگیر طوفان ام تو پناه ام باش
جاری باش معجزه دور از تصور نیست
آرامش تظاهر نیست تکیه گاه ام باش
روزگارم را ببین آرام ندارم را ببین
جز تو کسی را کنار خود ندارم
من به تو دلداده ام در دام تو افتاده ام
اما به عطر و بوی صیاد ام دچار ام
کشتی گم گشته ام تو باید
همچون فانوسی مرا سمتت کشناند
چون کبوتر بچه ای در انتظارم تا به آغوش ام بگیرد آسمان ات