آغوش ویرونه ی من امنیتی برات نداشت
کابوس تلخ زندگی راهی جلوی پام نذاشت
من سست و بی تعادل ام نشد بهم تکیه کنی
باعث شد ام افسرده شی تو خلوتت گریه کنی
تاوان سادگیت شد ام تلخ و غلط
دنیای ما یکی نبود من معذرت می خوام ازت
ناز نسوز به پای من سازش کنی باختی
همون برو دووم نداشت رویایی که ساخت
دنیای ناچیز من رو بهم بریز بذار برو
حق من بیشتر از تو اشکم رو در نیار برو
به من خوشی نیومده رفیق غم
آینده ات رو خراب نکن که زندگیت جهنم