این دیونه دیونه ی من نیست
یه جورایی عجیب گریز
یا من یخ میزنم از حس سرد ش
یا من بهم میرزم از رفتن اش
کسی که اومد و من و عوض کرد
چطور میشه یهو از ریشه سرد شه
کسی که فکر آینده رو می کرد
مگه میشه از گذشته رد شه
نمی فهم ام اصلا زندگی رو
من از بعد ش چطور میشه بمون ام
همه ی دنیام رو از دست ام درآورد
ولی هنوز پی آینده مون ام
توی این جریان یه جور زخم خورد ام
نشستم تو دل آتیش بسوز ام
مگه چند بار میشه از نو بساز ام
مگه میشه چند بار میشه زخم رو بدوز ام