تو که اینقدر جوی آیینه می شینی
کاشکی میشد فقط یه بار من و ببینی
واسه چشمات که انگار من و نمی دید
از قفلی میون عکس و تردید
شد ام واست یه بازیچه
تو سرگرم خودت بودی
تاسف می خورم که تو وادادای به این زودی
از این شاخه به اون شاخه
پریدن عشق زیبا بود
واسه امروز تو خوب بود
نمی بینی تو فردا رو
تو که انقدر قشنگ و مهربونی
برات هیف سر حرف ت نمونی
خودت گفتی که عشق ت واقعی بود
تو عاشق باش که می دنی