خیلی وقت که نیستی و تنهام
داره کم میشه گرمی دستام
خیلی وقت نبارید بارون
داره گم میشه خاطره هامون
چرا نمیای
دل که جز تو به هیشگی نبست ام
دیگه از همه آدما خسته ام
داره آب میشه دل توی سینه
تو که میدونی حال من اینه
چرا نمیای
برگرد و من و به اون روزا برگردون
برگردون من و به اون روزامون خاطره هامون
برگردون من به اون خیابونا نم نم بارون
برگردون من و به اون حوالی روزای عالی
برگردون من و باز به گذشته مهم نیست چه سالی
تو که نیستی این خونه سرد
وجود ام پر غصه و سرد
نگو قلب ات رو باور کرده
نه
یه صدایی همیشه تو گوش ام
میگی کردی اصلا فراموش ام
نگو اون روزا برنمی گرده
نه