بغض می کنم وقتی به خاطرات تو فکر می کنم دقیق ها رو بی تو چک می کنم جطور تونستی
بی خیال ام بشی حرف میزنم با جای خالی تو از بودن ام تو این شبا که نیستی و می شکنم
بدون من چطور نفس می کشی وقتی بارون می باره دستای کی رو می گیری می دونم از تو
خاطرم نمیری همین کل دلخوشیم وقتیی بارون می باره ما چه حال و روزی داریم باید تا
آخرین نفس بباریم به بغض و گریه دل خوشیم بارون که میزنه تو کوچه های خیس دنبالت ام
هیچ ردی از تو نیست بغض ام که می شکنه خیس میشه صورت بعد از تو من شده دلتنگی عادت ام