یک مرگ تدریجی یک رویای باطل باز عاشق نمیشه یک آدم عاقل یک دنیای تاریک یک
سوگند دروغ من تنها تنها اما دور تو شلوغ من و دیدی وقتی بغض و گریه هام رو می دیدی
رنجید ام وقتی دوست ندارم هات رو شنیدم قلب من بدجوری از دست تو زخم خورده تو رفتی
من شده ام گوشه گیر و افسرده یک قلب شکسته از تو مونده واسم هر وقت اسمت اومد
پرت شد حواسم خیره به عکست این چشم بی حال ام قاب عکسات سفید برعکس اقبال ام