نمیخندم
نخندید
بگویید نخندند
من داغ دارم داغدارم
عزیزی رفته در خاک رفته
که آمد من جوان گشتم دگرگون
به وقت رفتنش پیرو نی انبون
همه عمرم به امید قد کشیدن
ولی شد در جوانی ریشه چیدن
داغ دارم داغدارم
چرا اون چرا من نه که رفتن آرزوم بود
نگفت یک لحظه بی اون میشم نابود
چرا سوختن نصیب من شده باز
کدام طاقت ببیند قلب بی ساز