جهنم : شاعر حسن اسدی ،شبدیز با صدای سعید بحر العلومی

جهنم


گلشنم جهنم شد در دیار شیدایی
قامت دلم خم شد زیر بار شیدایی

خرمن شقایق را دست کینه آتش زد
دود فتنه می پیچد در بهار شیدایی

آسمان چراغت را یک نفس فروزان کن
غرق در سیاهی شد، روزگار شیدایی

در خرابه حسرت، غمگنانه می بازم
گوهر جوانی را در قمار شیدایی

آتشین دلی دارم، پر ز خون و خاکستر
چون شهاب می سوزد بر مدار شیدایی

تندری نمی غرد، چشمه ای نمی جوشد
ریشه در عطش دارد شاخسار شیدایی

جنگل غزل دارد، دار عشق می زاید
سر به عرش می ساید، سربدار شیدایی

در جهنم غمها، دود می شود “شبدیز”
زنده زنده می سوزد در شرار شیدایی

شاعر : استاد حسن اسدی شبدیز

دکلمه : سعید بحرالعلومی