جنگل: بقلم استاد حسن اسدی "شبدیز، با دکلمه ی حمزه گودینی

غزل جنگل
**

طلسم رازرابشکن،عیان کن رازِ جنگل را
به گوشِ دشتِ بی ارژن،بریزآوازجنگل را

چراغ گل فروزان کن،شبستان راچراغان کن
عروس روزگاران کن،عروسِ نازِجنگل را

درفشِ زردپاییزان،بگیرازلشکرتوفان
به تختِ سلطنت بنشان،درفشْ افرازِجنگل را

تراودآبِ آتشرنگ،ازرگهایِ خاراسنگ
اگرنوشدنفس هایِ روانپردازِ جنگل را

اَبَرمرغی که جان بخشیدبرزالِ زرِخورشید
کُنَدسی مرغ،هرمرغِ سبکپروازِجنگل را

سَحَر،قامت می افرازد،گریبان چاک می سازد
به گورِ شب می اندازد،درختْ اندازِ جنگل را

پس ازمرگِ تبرداران،من و«شبدیز»ومیخواران
می افشانیم تاکیوان،نوایِ سازِ جنگل را


به قلم : حسن اسدی "شبدیز