توی کافه فنجون قهوم رومیزه
خودنویسم داره از تو می نویسه
چشمای من ازنبودن تو خیس
دیگه برگرد
نقش یه قلب رو بخار روی شیشه
رو همون میز که کنارمی همیشه
پلکای من داره آروم بسته میشه
دیگه برگرد
برگرد ببین رفتنت چه حالی داره
آسمونم داره از غصه می باره
دستای من سرد سردن
دیگه برگرد
نمیدونی بی تو پاییزه بهارم
نمیدونی شب و روز تو انتظارم
کاشکی میشد سر رو شونه هات بذارم
دیگه برگرد