1
کوچینگ ( coaching ) از کلمه و واژه کوچ ( coach ) با تلفظ کُچ , در معنای مربی گرفته شدهاست . این عبارت بیشتر در ورزش مصطلح است و در صورتی به ورزشکاران حرفهای نگاه فرمایید می بینید که کلیه آن ها یک مربی داراهستند . هر که سعی آنهارا تحت لحاظ داشته , راهنماییهای تخصصی مینماید و در کنار ورزشکار است تا وی به منظور خودش که قهرمانی است , رسد .
با وجود همت بعضا اشخاص و گروهها برای معادلسازی واژه کوچ و کوچینگ , به دلیل عدم مقبولیت و همینطور هماهنگ نبودن کلیه کسانی که از این لغت ها به کارگیری می نمایند , کماکان در مرحله جامعه لغت ها مهم آن بهکار گرفته شده و نزدیکترین مساوی پارسی آن به عبارتی مربی و مربیگری می باشد . اما این روند مربی گری در ورزش دقیقاً در کوچینگ اجرا نمیشود . در کوچینگ , دقیقاً به اشخاص بهطور بدون واسطه گفته نمیشود که چه عمل بایستی بکنند , چه سیاستی بگیرند و آنانرا چطور به اجرا بگذراند . برای این فرآیند ابزارهایی موجود هست که کوچ ( مربی ) به فراخور مشتری خویش قادر است از آن ها به کارگیری نماید .
کوچها , بوسیله اشخاص یا این که سازمانها استخدام میشوند که عمل خاصی را انجام دهند . این عمل میتواند بهبود شخصی یا این که سازمانی , پیشرفت در عملکرد , یاری به هماهنگی بیشتر در سازمانها , پیداکردن رسالت شخصی , ارتقاء درآمد , بهبود ارتباط ها فردی , جستن شغل مطلوب , داشتن اندام و تغذیه تندرست و… . باشد . به صورت خلاصه میتوان به این شکل تعریف کرد که شخص , یک مربی سری چهت نیل به هدفش استخدام می کند .
http://bejolo.com/coach/