بیوه ای ثروتمند اما افسرده به شدت احساس پوچی می کند و قصد خودکشی دارد. وی در گذشته بین یک خواستگار ثروتمند و یک خواستگار هنرمند، مرد ثروتمند را ترجیح داده است. از سر دلتنگی آهی می کشد و «آه» در هیبت جوانی سفیدپوش و گیسو بلند ظاهر می شود و آرزوی زن را که قرار گرفتن در جای مستخدمه خانه اش است، برآورده می کند. زن مستخدم نیز با مشکلات فراوان زندگی اش دست به گریبان است، ولی دلش می خواهد که به جای خواهر ترکمنش باشد و فکر می کند که زندگی و شرایط او بهتر است. آه ظاهر می شود و او را به خواهرش تبدیل می کند…