زن جوان برای سفری سرنوشت ساز، اتومبیلی را از آژانس محله درخواست می کند، راننده ی آژانس و همسفر او، یک آشنای قدیمی است، او نوجوان همبازی همسایگی اش بوده که از بیست سال پیش او را ندیده است. آن دو در کودکی و اوایل نوجوانی همدیگر را دوست داشته اند، ولی الان که جوان کاملی هستند، سلیقه و آرزوهایشان شان نسبت به گذشته تفاوت کرده است، دختر که اینک سگ ها همدمش هستند و به طلا عشق می ورزد و مرد جوان نیز شیفته اتومبیلی است که با آن کار می کند. اما …