امیر هر چه میگوید عاشق شده است کسی حرفش را جدی نمیگیرد؛ ولی وقتی او را نوک برج میبینند، میفهمند موضوع جدی است و تازه ماجراها شروع میشود و او به همراه دختر مورد نظرش به بالای برج می رود. از طرفی دوست امیر قول می دهد که موافقت ازدواج او را از خواهر معشوقه اش بگیرد …