یک قرن تنهایی : شعر سجاد صفری اعظم با صدای علی محمدی

حال ما با دود و الکل جا نمی آید رفیق
زندگی کردن به عاشق ها نمی آید رفیق

روح ما آبستن یک قرن تنها بودن است
طفل حسرت نوش ما دنیا نمی آید رفیق

دست هایت را خودت "ها"کن اگر یخ
کرده اند
از لب معشوقه هامان "ها"نمی آید رفیق

هضم دلتنگی برای موج آسان نیست ...آه
آب دریا بی سبب بالا نمی آید رفیق

یا شبیه این جماعت باش یا تنها بمان
هیچکس سمت دل زیبا نمی آید رفیق

التیام درهای ما فقط مرگ است و بس
حال ما با دود و الکل جا نمی آید رفیق


سجادصفری اعظم