خلاصه داستان:
فرخی که به آزادی ناگهانی نادر سرمد مشکوک شده بود، او را تعقیب میکند و اطلاعات تازه ای از آنچه که در این مدت نمی دانسته به دست می آورد؛ از طرف دیگر کاوه و عماد و شیوا نقشه ای را که با انجام آن می توانند مفتاح را راضی کنند دست از سر کاوه بردارد، عملی می کنند