همه ی دنیام رو سوزوندی یه چند باری زمین خورد ام
از اون روزی که تو رفتی یه بی احساس افسرد ام
از اون روزی که عکست رو با اسم گمشده دید ام
برای اولین بار بود که از این شهر ترسید لم
مثل دیونه ها به دنبال تو می گرد ام قسم خورد ام به جون تو
به خون بر نمی گرد ام تا وقتی که تو قلب تو مثل قبل آرزو باشد
من اونقدر می گردم تا دوباره با تو پیدا شم صدای آخرین جمله ات
تو گوش ام مثل فریاد بهم گفتی خدا ما رو برای هم فرستاده