مرورگر شما قادر به پخش این ویدیو نیست
قصه شب : سروده استاد حسن اسدی "شبدیزبا دکلمه ی حمزه گودینی
قصه ی شب
تنِ چرکینِ شب را چنگ می زد
هیولایِ سیه چنگالِ توفان
سروش خفته را آگاه می کرد
زتقدیرِ سیاهِ شوربختان
عروس اختران در حجله ی عرش
زدست ابرها شلاق می خورد
زخنجر بازیِ ابلیسِ نیرنگ
اهورا درسکوتِ خواب می مُرد
ازانگشتانِ گردون.میتراوید
فشارِجانگزایِ پنجه ی گور
به تیرِشبروان،درسینه می مُرد
صدایِ دیده بانِ قلعه ی نور
سیاهی بودوارواح سیاهی
گلیم سبزه ها رامی جویدند
صراحی درکف وتابوت بردوش
به تدفینِ شقایق،می دویدند
حسن اسدی "شبدیز"????
تنِ چرکینِ شب را چنگ می زد
هیولایِ سیه چنگالِ توفان
سروش خفته را آگاه می کرد
زتقدیرِ سیاهِ شوربختان
عروس اختران در حجله ی عرش
زدست ابرها شلاق می خورد
زخنجر بازیِ ابلیسِ نیرنگ
اهورا درسکوتِ خواب می مُرد
ازانگشتانِ گردون.میتراوید
فشارِجانگزایِ پنجه ی گور
به تیرِشبروان،درسینه می مُرد
صدایِ دیده بانِ قلعه ی نور
سیاهی بودوارواح سیاهی
گلیم سبزه ها رامی جویدند
صراحی درکف وتابوت بردوش
به تدفینِ شقایق،می دویدند
حسن اسدی "شبدیز"????