شبت بخیر غمی که جهان من بودی : شعر ویدا وکیلی با صدای علی محمدی

شبت بخیر غمی که جهان من بودی
اگر چه دور ولی آسمان من بودی

چراغ کوچه ی شعرم دوباره خاموش است
تو ماهِ روشنِ طبعِ روانِ من بودی

صدای گم شدنت در غروب می پیچید
صدای لِه شدنِ استخوان من بودی

سکوت مبهم من؛ روحِ دردواره ی من
تمام امنیتِ جسم و جانِ من بودی

تو نیمه ای که مرا مثل عشق ؛ کامل کرد
تو بوسه گاهِ بهشتِ نهانِ من بودی

نماند فرصتِ دیدار و شب زِ نیمه گذشت
شبت بخیر غمی که جهان من بودی...

ویدا وکیلی