خسته ام از این دو رنگی ها :شعر ستار روهنده با صدای علی محمدی

مثل يك رنگي كه مي بازد به رنگارنگ ها!
خسته ام ازاين دورنگي ها واين نيرنگ ها!

مي برد خود را به كام مرگ از بيچارگي
كوزه ابي كه بازي مي كند با سنگ ها!

راه فرش ازسنگلاخ و دشت فرش ازخارزار
جاده هم پاپوش مي دوزد براي لنگ ها!

بخت آدم مي كندوقتي كه ازمغرب طلوع
دور حتي مي شودازسايه اش فرسنگ ها!

قدر ماهيگير را انگار مي داند فقط
ماهي افتاده در حوض پر از خرچنگ ها!

حرف از مهرومحبت بين اين مردم زدن
حكم سربازاست بين لشكر سرهنگ ها!

صبر بايد كرد، مثل کوه،مي دانم ولي
اكتفاي صخره دلگير است با گلسنگ ها!

كوچه خلوت،خانه ساكت، دردمان تنهايي است
گوش درها نيست ديگر آشنا با زنگ ها!

هم براي قصه فرهنگ مي سوزد دلم
هم خوشم مي آيدازفرهنگ بي فرهنگ ها!

كاش مثل ديگران ماهم به هم مي آمديم
مي رسيدندآخرش روزي به هم دلتنگ ها!



ستار روهنده