خسته شده دلم سیر از عشق مون می خوای بری برو سر حرفت بمون گفتی که عشق تو توی قلب من
مرده که عشق ام از یاد تو برده دنبال سرنوشت رفتی و بد دیدی عاشقت بودم این رو نفهمیدی
خسته شده دلم بی خود که برگردی دیگه تمومش کن آخه چرا سردی دلم نمی خواد عشق ام رو که رو کنم
اون و لیلی و خودم رو مجنون کنم سر به بیابون بذارم دیونه شم اسیر چشمای تو این خونه شم