دردا که من از فرط جنون می رقصم آتش به دل از فرط جنون می رقصد
مطرب بزن شور به ماهور که من فرهاد ام پای بی ستون می رقصم
می رقصم و می رقصم من می چرخم و می چرخم من
بر پهنای زرد این داغستان شوریده و گه آتشین می رقصم
می رقصم و می رقصم من می چرخم و می چرخم من
یک لحظه حضور عشق را می بینم صوفی صفت و عاشق
می چرخم و می چرخم می رقصم و می رقصم
بر صحنه ی خاکستری تقدیر ام
آن میوه ممنون که گویند منم من
سنت شکنی که خورده سوگند منم من
من می شکنم می شکنم من
زنجیر ز پای و دست و گردن