حال من دست خودم نیست بی طاقت ام
تقصیر تو
اگه الان خیلی ساکت ام آخرش من و دادی
دست یه مشت خاطره تنها شد ام دلم برای مردن ام حاضر
دیر اومدی زود هم رفتی عشق من
ولم کردی من و تو سختی عشق من
همیشه بازنده است اونی که می مونه تا تهش
از خاطره هامون گذشتی آخرش
جدی نگرفی احساسم رو اصلا شاید برات کم بود
گفتی که می مونی اما چرا سهم تو از دلم غم بود
به هر دری می زد دلم اما آخرشم رفتی تا اومدی پیش ام