امیر شکوهی هم مهندس است و هم چاپخانه دارد، او علاقه ی شخصی اش، چاپ متون برجسته ی نمایشی است. امّا او در حال حاضر دو دغدغه و درگیری دارد. در چاپخانه درگیر چاپ کتابی است که به نظرش فاقد ارزش هنری است اما به صورت های مختلف، برای اینکه کتاب را چاپ کند، در تنگنا قرار داده شده است. مشکل دیگر او در خانه با همسرش مریم زمانی است که برخلاف دو سال پیش که عاشق هم بودند، اما حالا در هیچ موردی به نظر می رسد تفاهمی ندارند. والدین مریم که همواره سعی می کنند. در اختلافات، میانجی شوند، اخیراً دیگر اهمیتی به روابط آن دو نمی دهند. امیر سرانجام از یک وکیل به نام جاهد که شدیدا مخالف زنان است می خواهد که ترتیب جدایی آنها را بدهد …