آن چشم های روشنت را دوست میدارم : شعر محسن همایون با صدای علی محمدی

آن چشم های روشنت را دوست میدارم
دیباچه ی گرم تنت را دوست میدارم

ای اولین فصل از کتاب دلخوشی هایم
اردیبهشتی بودنت را دوست میدارم

اری عزیزم ای شراب کهنه ی شیراز
حتی عزیزم گفتنت را دوست میدارم

سربسته میگویم ولی آغوش در آغوش
هر دکمه از پیراهنت را دوست میدارم

ای بوته ی گل در کویر خشک این شاعر
بوییدنت ، بوسیدنت را دوست میدارم

مثل طلوع تازه ای هر روزبا تکرار
ان حالت خندیدنت را دوست میدارم

سرد است و مانند تمام شالگردن هات
لمس حریر گردنت را دوست میدارم

من خسته ام از عاشقی های بظاهر خوب
باور بکن دلبستنت را دوست میدارم

در رفتنت شعرم برای امدن هم شعر
هم امدن هم رفتنت را دوست میدارم

در خواب های هر شبم چشم تو مشهود است
حتی تصور کردنت را دوست میدارم

محسن همایون