بهار کودکی : اشعار منصور خورشیدی با صدای اصغر معینی

بهار کودکی آن سالهای دور
با اسب های رمنده
که یال در سیاهی شب می تکاند
گفتگوی راه فرصت از پلکها می گرفت
اینک با کاروان همراه
و زخم گام ها
فیض بزرگ دیدن
جهت از
جنبه های هیچ می گیرد

منصور خورشیدی
**

اندکی از بهانه های هوش
**
از ضلع سپید وقت
به آسمانِ ساده ی آن سو می رسی
وقتی فاصله های رسیدن را
اتفاق های پیاپی
پُر می کند

ترس در صدایم زیبا می نشیند
آن گاه که
بر آستان تو ایستاده اَم
روی واژه ها ی افراشته
با تکه هایی از آب
و تکه هایی از آبی
و اندکی از بهانه های هوش


منصور خورشیدی