وقتی ترس روی هوای مست مي‌رقصد : اشعار منصور خورشیدی با صدای زری مینویی

وقتی ترس روی هوای مست مي‌رقصد
**
می‌ترسم
باران ببارد و
پنج کودک نشسته
در آستانه‌ی در گاه
هیبت هوا را
با شانه‌های شکسته
روی نقشه‌ی بی نام
امضا کنند

منصور خورشيدي
**

هنگامه‌ی هجوم پرنده ها در هوا

**

در پیچ و تاب آب
جهان کودکی اَم
در انتهای نگاه تو
خلاصه می نشیند
وقتی مستانه از میان نور
عبور می کنی


منصور خورشيدي
**

حیرت از هزار زاویه
می بارد
مردمک روز
تنگ در آفاق بسته
قربانی تجلی تاریک می شود

منصور خورشيدي
**

شیبه باران میشوی
با پرخش مدام عقربه ها
در هزار بعد بیداری
چهار سمت همین اتاق
با کودکان نارس
که آرام چشم به جهان باز میکنند


منصور خورشيدي
**

تمام نیت آدم از بلندی برج سقوط می کند
در سطح ساده ی خاک
درست سمت راست پرنده ای
با بالهای بسته
در هوای پرواز


منصور خورشيدي