اماکن تاریخی پل کالشور

در این شوره زار بیحاصل و در این خارستان بی جوانه که رنگ خاک به سفیدی میگراید کمتر گیاهی را یارای بر آمدن از دل این کویر است و مزه اش به مزاق کمترجانداری خوشایند است. رودی سالهاست که به آرامی و بدون هیچ شتابی ساری و جاری بر این دشت است. این رود که نامش را از مزۀ آبش گرفته است کالشور نام دارد کالشور همان رودخانۀ شور است. کویر سرزمین آفتابها و مهتابهاست روزهایش در نهایت گرمی و شبهایش درغایت سردی،جنگ میان آب و آفتاب جدال تمام ناشدنی دشتهای کویرند. از این رو مردمان این دیار آبراه هایشان همیشه بصورت قناتهای زیر زمینی است تا آب و آفتاب رو در روی هم قرار نگیرند. اما حکایت کالشور حکایت دیگریست: رود کالشور به جنگ مستقیم با آفتاب رفته از یک سو آفتاب بی امان بر او میتابد و از سوی دیگر آب قصد آن ندارد که بستر رود را بر جای گذارد. این جدال همچنان ادامه دارد تا اینکه در گرماگرم تابستان آفتاب حلقۀ محاصره را تنگتر میکند و آب کالشور را بخار میکند تا در میان ابرها به ودیعه نهد. اما آنچه که از بقایای وجود کالشور میماند نمک سفیدیست که مردمان کویر را نمک گیر میکند و طعامی بر خوانشان میگذارد. با بارش اولین باران ابرها آب ودیعه نهاده شده در وجودشان را نثار کویر میکنند تا کویر آنرا به کالشور برد و تن خفتۀ این رودخانۀ شور جانی تازه…